به گزارش پایگاه خبری تحلیلی تسریر، در این بخش از مجموعه آموزشهای زبان انگلیسی تسریر، دکتر محمد مقدمفر، مدرس دانشگاه و دکترای دیپلماتیک، مهمترین کلیدواژهها و اصطلاحات مربوط به اوقات فراغت و سرگرمیها را آموزش میدهند.
اوقات فراغت و سرگرمیها میتوانند به عنوان بخشی مهم از زندگی روزمره تلقی شوند و در زبان انگلیسی نیز برای توصیف آنها از اصطلاحات و لغات مختلفی استفاده میشود. این کلیدواژهها به شما کمک میکند، مکالمههای شما طبیعیتر، جذابتر و حرفهایتر شود.
با تدریس دکتر محمد مقدمفر و سبک جذاب کلیدواژه، در این بخش یاد بگیرید چطور درباره اوقات فراغت خود صحبت کنید، تا انتها با ما همراه باشید.
نمونه کلیدواژهها و اصطلاحات رایج به همراه مثال های کاربردی:
۱. Leisure – اوقات فراغت
Example: I enjoy reading books in my leisure time
ترجمه: من از کتاب خواندن در اوقات فراغت لذت میبرم.
۲. Hobby – سرگرمی
Example: Painting is my favorite hobby
ترجمه: نقاشی سرگرمی مورد علاقه من است.
۳. Spare time – وقت آزاد
Example: I usually watch movies in my spare time.
ترجمه: من معمولاً در وقت آزاد فیلم تماشا میکنم.
۴. Hang out – وقت گذراندن (با دوستان)
Example: I often hang out with my friends at the mall.
ترجمه: من اغلب با دوستانم در مرکز خرید وقت میگذرانم.
۵. Go for a walk – قدم زدن
Example: She goes for a walk every evening.
ترجمه: او هر شب قدم میزند.
۶. Play video games – بازی کردن بازیهای ویدیویی
Example: My brother spends hours playing video games.
ترجمه: برادرم ساعتها صرف بازیهای ویدیویی میکند.
۷. Listen to music – موسیقی گوش دادن
Example: I listen to music to relax.
ترجمه: من برای آرامش، موسیقی گوش میدهم.
۸. Do sports / Exercise – ورزش کردن
Example: I do sports three times a week to stay fit.
ترجمه: من هفتهای سه بار ورزش میکنم تا سالم بمانم.
۹. Watch TV / Movies – تلویزیون یا فیلم تماشا کردن
Example: We watched a comedy movie last night.
ترجمه: ما دیشب یک فیلم کمدی تماشا کردیم.
۱۰. Go out / Eat out – بیرون رفتن / بیرون غذا خوردن
Example: We ate out at a nice restaurant yesterday.
ترجمه: دیروز در یک رستوران خوب بیرون غذا خوردیم.
۱۱. Go camping – کمپ زدن / چادر زدن
Example: We went camping in the mountains last weekend
ترجمه: آخر هفتهی گذشته در کوهستان کمپ زدیم.
۱۲. Go hiking – پیادهروی در طبیعت
Example: I love going hiking in the fresh air
ترجمه: من عاشق پیادهروی در طبیعت هستم.
۱۳. Do gardening – باغبانی کردن
Example: My mother enjoys doing gardening in her free time
ترجمه: مادرم از باغبانی در اوقات فراغتش لذت میبرد.
۱۴. Go swimming – شنا کردن
Example: We usually go swimming on hot summer days
ترجمه: ما معمولاً در روزهای گرم تابستان به شنا میرویم.
۱۵. Read novels – رمان خواندن
Example: She reads novels to improve her English
ترجمه: او برای تقویت زبان انگلیسیاش رمان میخواند.
۱۶. Do puzzles – پازل حل کردن
Example: Doing puzzles helps me relax and concentrate
ترجمه: پازل حل کردن باعث میشود آرام شوم و تمرکزم بیشتر شود.
۱۷. Play musical instruments – نواختن آلات موسیقی
Example: He plays the guitar in his free time
ترجمه: او در وقت آزادش گیتار میزند.
۱۸. Surf the internet – وبگردی کردن
Example: Many teenagers surf the internet for fun
ترجمه: خیلی از نوجوانان برای سرگرمی در اینترنت میگردند.
۱۹. Go shopping – خرید رفتن
Example: I sometimes go shopping just to relax
ترجمه: من گاهی فقط برای آرامش خرید میروم.
۲۰. Join a club – به یک باشگاه یا گروه پیوستن
Example: I joined a book club to meet new people
ترجمه: من به یک باشگاه کتاب پیوستم تا با افراد جدید آشنا شوم.
خلاصه و پایان مقاله
امیدواریم از مطالعه مقاله لغات و اصطلاحات کاربردی اوقات فراغت و سرگرمیها استفاده لازم را برده باشید.
(Tasrir — Learn, Practice, Shine)










































































